خاطرات سر هارفورد جونز/روزنامه سفر خاطرات هیئت اعزامی انگلستان به ایران/ثالث
اما هیچ خریداری در انگلستان پیدا نشد. از آنجا که کاترین، امپراتریس روسیه، مدتی قبل الماس بزرگ کوه نور را که آن هم پس از مرگ نادرشاه از ایران خارج شده بود، از یک نفر ارمنی خریده بود، احتمال دادند که ممکن است این الماس را هم بخرد. با این فکر، آقای هانتر به پترزبورگ سفر کرد، اما یا قیمت گرانی برای الماس پیشنهاد کرده یا امپراتریس آن را نپسندیده بود و دوباره الماس به انگلستان بازگردانده شد و تا زمانی که آن را در حراجی مذکور دیدم، باقی ماند. آقای اسکات پس از مدتی، سهم خود از الماس را به آقای هورنبی فروخت که اکنون تنها مالک آن به شمار میرفت و نمایندهاش الماس را برای فروش به حراجی آورده بود. کسانی که در خرید و فروش سنگهای قیمتی دست داشتهاند میدانند که کمتر اتفاق میافتد الماسی به درشتی الماس مورد بحث، حتی اگر به قیمت مناسبی خریداری شده باشد، در مدت کوتاهی به فروش رود تا بهره پولی که برای خرید آن صرف شده از سود حاصل از فروشش بیشتر نشود. اما در این باره، آقایانی که الماس را از مادام پومپون خریدند، چنان قیمت بالایی برایش پرداختند که حتما مطمئن بودند میتوانند فورا آن را به فروش برسانند که متأسفانه اینطور نشد. من محاسبه کردهام وقتی این الماس برای فروش در حراجی عرضه شد برای صاحبش چهلوهشت هزار لیره استرلینگ تمام شده بود؛ یعنی بیستویک هزار لیره قیمت خرید به اضافه بیستوشش سال بهره پول آن به نرخ پنج درصد که معادل بیستوهفت هزار لیره میشود.