دستان/اراسبان
این کتاب، رمانی فارسی در ژانر عاشقانه است. داستان، ماجرای جوان برومند و غیوری است که با مادرش «سمیرا» تنها زندگی میکند. او در محلهای آبرومند و ساده به شغل آرایشگری مشغول است. یکسال پیش که برای فروش زمینهای پدربزرگش «حاج کربلایی»، راهی کوهستان میشود، خواهرزادهی رقیباش را از مرگ نجات میدهد. وقتی بازمیگردد که از «جانا» فقط روبند سفیدی که به صورتش داشته را به یاد دارد و همچنین پروانهای که روی دست دخترک با حنا، نقش زده شده است... . این ماجرا زمانی جنجالآفرین میشود که نوهی محجوب و محبوب حاج کربلایی که همهی اهل محل او را «نوهي حاجی» صدا میزنند؛ طی اتفاقات شوکهکننده و مهیجی، جوانمردانه به پای عشق خود میایستد و با جانا ازدواج میکند، اما...