سرنوشت را باید از سرنوشت/نواندیش
بنده ای از خدا پرسید: اگر سرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا آرزو کنم؟ خدا گفت: شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند! دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر می دهند... اما دو تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند! پس هرچه سخت تر و قالبی تر باشیم، فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد... آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سرسخت تر، و در رسیدن به هدف خود؛ لجوج تر و مصمم تر است. سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد. اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد. در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد. گاهی لازم است کوتاه بیایی. گاهی نمی توان بخشید و گذشت. اما می توان چشمان را بست و عبور کرد، به مانند آب. گاهی ضروری است نادیده بگیری... گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی؛ ولی با آگاهی و شناخت... و آنگاه بخشیدن را نیک خواهی آموخت.