پل پوت کابوس سرخ/ثالث
در آن زمان، پنومپن یک شهرِ پایتختی غیرمعمولی بود. پنومپن به طرز عجیبی غیرخمری بود. یک بازدیدکننده، شهر پنومپن در دهه ۱۹۳۰ را اینگونه توصیف کرده است: «فرانسویها در پیادهروی خیابانها دور میزهای کافههای خیابانی نشستهاند و مشغول وراجی با یکدیگرند... چینیها با کلاهها و لباسهای سفیدشان، و آنامیها (ویتنامیها) با نیمتنههای لخت و شلوارهای کاملاً سیاه در رفتوآمدند ـ و، در بین آنها، به طرز غافلگیرکنندهای، معدودی کامبوجی( خمری) نیز به چشم میخورد.»
خمریهای ساکن پنومپن اندکی بیشتر از یک سوم جمعیت یکصد هزار نفری این شهر بودند. مابقی ساکنان پایتخت عمدتآ چینیتبارها و ویتنامیها بودند. چینیتبارها به کار خرید و فروش اجناس و انواع امور تجاری مشغول بودند و زندگی اقتصادی و تجاری کشور را تحت کنترل داشتند. ویتنامیها عمومآ در مشاغل سطح پایین اداری کار میکردند و بخشی از آنها هم در حیطه ماهیگیری و حمل و نقل کالاها مشغول به کار بودند. اقلیتهای کمشماری از تایلندیها، مالزییاییها و هندیهای مهاجرت کرده از پاندیشری نیز در پنومپن آن زمان سکونت داشتند. در این میان، چند صد خانواده فرانسوی ساکن در پنومپن برای خودشان دنیایی کوچک، اما به شدت نمایان، تشکیل داده بودند. این چند صد خانواده فرانسوی مُهر و نشان خود را بر روی هر آنچه که زندگی فرهنگی و روشنفکری شهر قلمداد میشد زده بودند. کافههای داخل پیادهروها، بولوارهای سه خطه و ساختمانهای ساخته شده به سبک مدیترانهای استعماری نشانههای بارز حضور فرانسویان در پایتخت کامبوج بود. پنومپن به واسطه چنین ترکیبی مبدل شده بود به یک شهر جهانوطنی متناقضِ بیرمق اما با این حال شلوغ؛ دیگی درهم جوش مرکب از انواع سبکهای متضاد. اچ. دبلیو. پاندر در کتاب شکوه کامبوجی (منتشر شده در ۱۹۳۶) نوشته است:
ترافیک خیابان الم شنگهای از درشکههای زهوار دررفته، اتومبیلهای خوشرنگ و لعاب، ریکشاها، اتوبوسهای سنگین اسبکش، و گاریهای گاوکشی است که دقیقآ تصاویر آنها بر روی دیوارهای سنگی معبد آنگکور حک شده است... همه این وسایل نقلیه در حال حرکت در خیابانها و حومههایی هستند که در آنها ویلاهای فرانسوی همشکل ساخته شده است... بازارهای خیابانی پنومپن به طرز عجیبی خاص خودش است. اما شباهت بیشتری به بازارهای خیابانی فرانسه دارد... کالاها به جای اینکه روی غرفهها چیده شود بر سطح پیادهروها چیده شده است... گیاهان گلدار در سبدهای دستساز در ردیفهای قرمز و نارنجی، سفید و ارغوانی، صورتی و سبز قرار داده شدهاند... فروشندگان به محض اینکه آفتاب روی بساطشان میافتد کالاهای خود را جمع میکنند و به پیادهروی طرف دیگر که سایه است میروند و در آنجا دوباره در کمال حوصله و دقت بساطشان را پهن میکنند.
حتا قصر مطلای پادشاه، با آن دیوارهای زرد گچی کنگرهدار و برجکهای نگهبانی پیچاپیچِ پر زرق و برق و دروازههای آهنی با ابهتش، این احساس را در بیننده به وجود میآورد که معماران فرانسویاش آن را با هدفِ ساختنِ یک موناکوی شرقی طراحی و اجرا کرده بودند.
ظاهرآ خارجی بودن پنومپن و حضور پررنگ چینیها، ویتنامیها و تایلندیها در این شهر، به بهای به حاشیه رفتن کامبوجیها، تاثیر کمی بر روی سور (پل پوت) داشته است. نپ (برادر پل پوت) بعدها توضیح داد که: «این چیزها باعث تعجب ما نمیشد برای اینکه چینیها در همه جای کامبوج حضور داشتند.» حتا در جای کوچکی همچون پرک اسبائو، روستای زادگاه پل پوت، یک فروشگاه چینی وجود داشت که تنها فروشگاه از این نوع در منطقه بود. همه ساله تاجرانی از شهر کومپونگ توم به این فروشگاه میآمدند تا محصول برنج کشاورزان منطقه را خریداری بکنند.