خون اجنبی/فردوس
مجموعه داستانهای کوتاه روسی، کتاب حاضر، دربردارندة شش داستان کوتاه از تجربههای مبارزاتی نویسنده، قزاقهای ساحل رودخانة دن، تأثیر انقلاب اکتبر روسیه، جنگ داخلی و تأثیر جنگ جهانی دوم در شیوة زندگی مردم منطقه است. آخرین داستان کتاب با نام «خون اجنبی» داستان پیرمرد قزاقی است که تنها فرزند خویش را در جنگ با «نیروهای سرخ» از دست داده و اکنون چندی است که در اوج غم و ناامیدی روزگار میگذراند. اما شبی در هجوم دوباره ارتش سرخ، درگیری شدیدی بین مردم روستا و مخاصمان درگرفته و جوانی که به شدت زخمی شده به پیرمرد پناه میبرد. کشاورز پیر با وجود آنکه میداند جوان از اعضای ارتش است، به پرستاری شبانهروزی از وی پرداخته و تمام تلاش خود را در زنده نگه داشتن وی به کار میگیرد. چنده ماه بعد جوان، نیروی خود را بازیافته و مدتی را نیز با ناجی خویش میگذراند. در این میان پیرمرد او را مانند فرزند از دست دادة خود پنداشته و تمام مهر و محبت پدری را نثارش میکند و هنگامی که جوان تصمیم به عزیمت میگیرد، قلب وی به شدت و بیش از زمان از دست دادن پسرش میشکند و به تلخی میگرید.