شام کنیزان/ سخن
رمان شام کنیزان حکایت زندگی مردمانیست که در همیشه تاریخ،درفش رنج و بیعدالتی،داغ محرومیت را بر پیشانیشان حک زده است.
اگرچه همچون بلوطهای سرزمین شان ایستاده،مرگ را در آغوش میکشند…
مردمانی که ساده و صمیمی عشق میورزند و جسورانه برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند و اگر لازم باشد حتی میجنگند،اگرچه جنگ را دوست ندارند.