در سایه سار بید / علی
از تک عبارت خوشگل مشرقی که لا به لای حرفهایش می گنجاند هر دفعه خنده ام می گیرد اما این بار یک جور عجیبی روسی شیشه ی مه گرفته ی دلم سر می خورد و پایین می لغزد. وارد دنیای مجازی می شوم و اسم کیان بالاتر از باقی اسمها قد علم کرده. دو پیام صوتی فرستاده. مردد و دودل بین باز کردن و نکردنشان دست و پا می زنم اما بالاخره تردید را کنار می گذارم و انگشتم پیام صوتی اول را لمس می کند: