زن تسخیر شده / چشمه
شت جلد کتاب نوشته که منتقدان بارتلمی رو پدر داستان پستمدرن میدونن، به نظرم این لقبی که بارتلمی داده شده واقعا برازنده اونه. «زن تسخیر شده» مجموعهای از چهارده داستان کوتاه بارتلمی، نویسنده آمریکایی هست که به سلیقه مترجم انتخاب شده. خب منتظر این نباشین بگم این داستانش خوب بود اون یکی بد. به نظرم هر چهارده داستان عالی بودن و هر داستان به یه موضوع جدید پرداخته بود. اما ایدهی بعضی داستانها واقعا معرکه بود.
مثلا داستان اول، «بعضی از ما دوستمان، کلبی، را تهدید کرده بودند». ماجرای چند تا دوست که تصمیم گرفتن دور هم جمع بشن و دوستشون "کلبی" رو دار بزنن!!!!
آره به همین سادگی!! داستان در مورد مقدمات و چگونگی برگزاری این مراسمه. در واقع نمیخوان مراسم دار زدن دوستشون چیزی کم داشته باشه🙂. و اما استدلال قوی دوستان کلبی، برای اعدام: «اگرچه دار زدن کلبی تقریبا به طور قطع خلاف قانون است اما ما یک حق کاملا اخلاقی برای این کار داریم چون او دوست ما است، از جهات گوناگون و مهمی به ما تعلق دارد، و تازه شورش را هم درآورده.»
خب به نظر من دلیل کاملا منطقی میاد، شما هم با همین دیدگاه فلسفی دوستان کلبی، هر وقت دوستانتون شورش رو در اوردن دار بزنید. این یه حق کاملا اخلاقیه!
یکی دیگه از داستانهای خفن، «نامهای نوشتم...» بود. که ماجرای یه آدم زمینیه که به رئیس جمهور کره ماه نامه مینویسه و از شرایط و اقتصاد زمین میناله. از اجاره خانه و اینکه جرثقیلها وقت و بیوقت ماشینش رو روانه پارکینگ میکنن تا جنگ و صلح! رئیس جمهور ماه هم با حالتی کاملا فروتنانه جواب نامهها رو میده و اون هم از اوضاع ماه ناراحته چون یک آپارتمان چهارخوابه، با سه حمام، کتابخانه، اتاق بیلیارد و غیره و غیره سالی تقریبا «یک دلار» آب میخوره!!! اگه به فکرتون زده رئیسجمهور ماه، بیاد رئیسجمهور ما بشه، خب باید بگم این درخواست هم توی داستان، داده شده. ولی رئیسجمهور ماه نمیخواد با حرفهای نامربوطی که نامزدهای انتخاباتی ما در مورد جدوآباد هم میزنن، اذیت بشه.
کاش میشد در مورد تکتک داستانها صحبت کنم. داستان «آغوش معرکه»، یه داستان معرکه از همآغوشی آقای بادکنکی و سوزن بانو. یا داستان «اولین کاری که بچه کرد»، بچهای که اولین کاری که کرده پاره کردن کتابهاش بوده و پدر و مادرش برای تنبیه بهازای هر برگه کتاب، چهار ساعت اون رو توی اتاق زندانی میکردن.
در آخر، همینطور که مترجم در مقدمه گفتن #نشر_مرکز این کتاب رو سال 1385 روانه بازار کرده و از چاپ دوم به بعد چشمه جان با ویرایش جدید اون رو منتشر کرده.