بی قرار / سخن
بخشي از كتاب: صداي رعد و در پي آن برق، تمام خانه را روشن كرد. از ترس، دستم ميلرزد و با لرزش آن خودكارم به زمين ميافته و در زير ميز پنهان ميشود. بسمت پنجره كشيده ميشم. باران با شدت تمام خودش را به شيشه ميزند و بعد در آرامش كامل مثل قطرهايي روي شيشه آرام ميگيرد؛ برق دل آسمون را ميشكافد، انتهاي آن مثل ريشهايي در دل ابرهاي سياه ديده ميشود و در پي آن باد كه درختهاي نخل روبهرو را با شدت تمام به هر طرف ميكشد و..