خداینامگ شاهنامه فارسی میانه/مروارید
چند نکته در پیشگفتار مهم است؛ از نظر برخی شاهنامه معادل خداینامه است ولی بسیاری از خود میپرسند این متن خاص چه ارتباطی با خداینامه دارد. این کتاب نه تاریخنگاری عربی و نه شاهنامه بلکه بررسی منابع گمشده خداینامه است. متون عربی و یونانی و پهلوی را تجزیه میکند و با مجموعه تازه ای از آثار آشنا میکند اما به نظر من مکتب تاریخنگاری ایرانی از دوره ساسانیان وجود داشته است. اما میدانیم که هشتاد کتیبه هخامنشی داریم و کتیبه داریوش از بیستون مهم است و این خود یک تاریخنگاری است. این مکتب تاریخی در قالب خداینامهها ادامه داشته است. با تایید گفته مولف و آنطور که ما شنیده و خواندهایم خداینامهها شرح جزییات زندگی شاهان بوده و حتی تصاویری از شاهان هم تهیه میکردند. او همچنین از سنت تاریخنگاری ایرانی صحبت کرده که تاریخنگاری اسلامی منتقل شده است.